فراموشش کن، رفيق!


 

نويسنده:سارا جمال‌آبادي




 
هيچ‌چيز در زندگي دردناک‌تر از «از دست دادن» نيست. دوست صميمي‌تان فوت مي‌کند، همسرتان تقاضاي طلاق مي‌کند، شرکت‌تان ورشکست مي‌شود و... احساس بد و وحشتناکي به‌تان دست مي‌دهد.
همسرتان که بسيار دوست‌اش داشته‌ايد، از شما جدا مي‌شود. شما التماس مي‌کنيد، فرياد مي‌زنيد، با او پي در پي تماس مي‌گيريد، کادو و گل مي‌فرستيد، با خانواده و دوستان‌اش صحبت مي‌کنيد ولي هيچ‌کدام از آنها نظر او را براي جدايي از شما عوض نمي‌کند و شما هر لحظه از خودتان مي‌پرسيد: «براي برگرداندن‌اش چه کاري مي‌توانم انجام دهم؟ براي چه مرا ترک کرد؟ چه کار اشتباهي انجام دادم؟» مادرتان به شما مي‌گويد: «نگران نباش، زمان همه چيز را حل مي‌کند.» بعد از گذشت چند ماه، شما نمي‌توانيد با غم از دست دادن او کنار بياييد. زمان هيچ‌چيز را بهبود نبخشيده است و شما نتوانسته‌ايد فکر او را از ذهن‌تان بيرون کنيد. يکي از دوستان‌تان به شما پيشنهاد مي‌کند کس ديگري را جايگزين او کنيد ولي شما بعد از اولين ملاقات، دوباره ياد ملاقات‌هاي‌تان با او مي‌افتيد و تمام روز را به او فکر مي‌کنيد. اين ملاقات براي شما مصيبت بزرگ‌تري مي‌شود. کم‌کم به اين نتيجه مي‌رسيد که افسرده شده‌ايد و نياز به روان‌پزشک داريد. به روان‌پزشک مراجعه مي‌کنيد و او قرص‌هايي را براي شما تجويز مي‌کند. با اينکه با خوردن اين قرص‌ها احساس گيجي مي‌کنيد ولي فکر او از شما دور نمي‌شود. دکتر به خانواده‌تان مي‌گويد که شما مجبوريد تا آخر عمر دارو مصرف کنيد. خانواده‌تان عصباني و ناراحت مي‌شوند و سر شما داد مي‌زنند که: «تمام‌اش کن!» و شما به اتاق‌تان مي‌رويد و گريه مي‌کنيد و... در حالي که اگر بخواهيد واقعا مشکل‌تان (يا حتي مشکل عضوي از اعضاي خانواده‌تان يا يکي از نزديکان‌تان) حل شود، تنها دو راه داريد: 1) برداشتن تمرکزتان از روي مساله و 2) پاک کردن صورت مساله.
بعد از شکست‌هاي عميق، خيلي از افراد نمي‌توانند با زندگي‌شان کنار بيايند. تنها کاري که آنها مي‌توانند انجام دهند فکر کردن به شکست‌شان است و تمام حواس‌شان روي آن ثابت و متمرکز مي‌ماند. در حالي که شما مي‌توانيد با انجام دادن موارد زير، به چنين افرادي کمک کنيد احساس بهتري داشته باشند و به زندگي‌شان برگردند:
• به آنها بگوييد که مي‌خواهيد کمک‌شان کنيد. به‌شان بگوييد چيزي را پيدا کنند که يادآور شخص يا هر چيزي که از دست داده‌اند، نباشد.
• دوباره از آنها درخواست کنيد چيزي را در زندگي‌شان پيدا کنند که يادآور آن شکست نباشد و آن‌قدر از آنها بخواهيد اين کار را تکرار کنند تا اينکه آنها متوجه شوند چيزهاي ديگري هم در زندگي‌شان هست؛ بدون اينکه اثري از فرد ازدست‌رفته داشته باشد. اين‌طوري شايد احساس آنها درباره موقعيت‌شان بهتر شود و درک کنند که همه چيز را از دست نداده‌اند. اين روش ساده به آنها کمک مي‌کند خودشان را بعد از شکست باز يابند و زندگي‌شان را از نو شروع کنند.
در مثالي که مطرح شد، فرض کنيد که شما مي‌خواهيد به دوست‌تان که همسرش را از دست داده، کمک کنيد. مي‌توانيد به او بگوييد: «بگذار کمک‌ات کنم تا او را فراموش کني. بيا بگرديم و چيزي را پيدا کنيم که تو را ياد او نيندازد.» دوست‌تان نگاهي به اطراف‌اش مي‌اندازد و کتابي را پيدا مي‌کند! شما مي‌توانيد دوباره از او بخواهيد چيزهاي ديگري پيدا کند. او کم‌کم چيزهايي را پيدا مي‌کند که يادآور همسرش نيستند. بعد از تقريبا 50 دفعه مطمئنا چشمان دوست‌تان برقي خواهند زد و لبخندي روي لبان‌اش خواهد آمد. او با خودش فکر مي‌کند که مگر همسرش چه کسي بوده است؟ و آن‌وقت، احساس بهتري خواهد داشت.
اين روش ممکن است زما‌ن‌گير باشد ولي اگر شما پافشاري کنيد، مطمئنا دوست‌تان بر مشکل‌اش فايق مي‌آيد چون گاهي اثر خيلي زيادي از او در اطراف‌اش نمي‌بيند. اين تکنيک در مورد هر نوع شکست ديگري و از دست دادن در هر زمينه ديگري مثل کار، تجارت، پول و سرمايه‌گذاري به خوبي جواب مي‌دهد. اين شيوه يکي از صدها شيوه مشاوره‌اي براي بهبود بخشيدن به موقعيت است. البته معالجه روحي و رواني نوع ديگري از شيوه مشاوره‌اي است که شما با استفاده از آن و با مراجعه به يک مشاور مطمئن مي‌توانيد زندگي‌تان را بهبود ببخشيد يا به ديگران کمک کنيد.
خاطرات بد در ذهن طي دو مرحله خودآگاه و ناخودآگاه ذخيره مي‌شوند. اين خاطرات مي‌توانند ازدواج، کار، اعتماد و اعتقادات‌تان را از بين ببرند. آنها باعث به وجود آمدن ترس‌هاي بي‌پايه و اساس، عصبانيت‌هاي بي‌دليل و رفتارهاي غيرمنطقي مي‌شوند. شما اين چمدان پر از خاطرات بد را همه جا با خود مي‌بريد و درست هنگامي که شما کمترين توجه را به آنها داريد، آنها ناگهان به ذهن‌تان هجوم مي‌آورند. خاطرات بد باعث مي‌شوند هميشه شما طوري عمل کنيد که در واقع خودتان نيستيد. معالجه روحي باعث زدودن اثرات ناشي از اين خاطرات مخرب مي‌شود. دايره‌العلوم «گرولير»، معالجه روحي را اين‌گونه معني کرده: «نوعي مشاوره براي بهبود بخشيدن بيماري‌هاي روان‌تني و رواني و بالا بردن ارزش زندگي»؛ وقتي شما تحت مشاوره رواني قرار مي‌گيريد، به شيوه معيني از گذشته صحبت خواهيد کرد و اين کار را آن‌قدر ادامه مي‌دهيد تا زماني که دردهاي رواني‌تان ناپديد شوند. افسردگي، غم و اندوه و اضطراب ناشي از، از دست دادن‌ها، با اين روش براي هميشه ناپديد خواهند شد. وقتي شما دردهاي روحي‌رواني‌‌تان را با اين روش کاهش داديد، از اين مزايا لذت خواهيد برد: انرژي بيشتر، شجاعت بيشتر، علاقه‌مندي بيشتر به فعاليت‌هاي جديد، اعتماد به نفس بيشتر، هوشياري بالا، سلامت بهتر، کاهش احتياج به داروها، ترس کمتر از شکست‌ها، به وجود آوردن موفقيت‌ها و...
تعجب نکنيد! پاک کردن گذشته‌اي غمناک و شروع يک زندگي تازه خيلي سخت نيست؛ به شرط اينکه شما خودتان بخواهيد، وگرنه حتي اگر مغزتان را از جا بيرون بياورند و با مغز ديگري عوض کنند يا قلب‌تان را از جا بکنند و حسابي شستشوي‌اش بدهند اما شما خودتان نخواهيد چيزي تغيير کند، هيچ چيزي تغيير نمي‌کند!
منبع:www.salamat.com